خورشید خانمی

وقتی خورشید دلش میگیره ابرها رو عین لحاف رو صورتش میکشه تا کسی گریش رو نبینه اما چیزی نمیگذره که لحافش خیس اشکهای بارونیش میشه

خورشید خانمی

وقتی خورشید دلش میگیره ابرها رو عین لحاف رو صورتش میکشه تا کسی گریش رو نبینه اما چیزی نمیگذره که لحافش خیس اشکهای بارونیش میشه

وای... پس فردا امتحان دارم...

 

وای ... پس فردا امتحان دارم...حالا چیکار کنم...

این ترم اصلا درس نخوندم. این دو روز هم که تعطیل بودم اصلا درس تو مخم نمی رفت.

راستش این ترم با ترم های پیش خیلی فرق داره.

من خودم هم از خودم توقع نمره عالی ندارم.در حد قبولی...

اما بالاخره ترم آخره . دوست ندارم با آبروریزی تموم بشه...

البته میدونم اگه بیافتم تو درس خوندن به هر بد بختی هم که باشه همه

 امتحان هام رو به خوبی پشت سر میذارم...اما همین رو روال اومدنش یه خورده طول میکشه...

شاید به اندازه سه هفته...

یعنی مدت امتحان های ما..

نظرات 6 + ارسال نظر
امیر جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:18 ق.ظ http://www.xload.blogsky.com

نوشته هاتو می خونم به ما هم سر بزن

وصال جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 10:56 ق.ظ http://gonjishk.blogsky.com/

سلام
تو امتحانت موفق باشی
نترس می دیت تموم میشه
موفق باشی

ممنون.می دیت یعنی چی؟

هیلدا جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.hilda.co.sr

سلام خورشید جون....

خودتو باور کن..اون وقته که بهترینا می آد سراغت...چه توو درس چه توو اصل زندگیت...!....اسه اون کامنتی هم که واسم فرستاده بودی جواب نوشتم دوست داشتی بیا و بخونش!!!...مرسی..می بوسمت...راستی...خورشید یعنی چی؟

ممنون هیلدای مهربونم...
خورشید یه نور تنهاست که تو آسمون میسوزه و به همه گرما میده...
ما همه از نور و مهربونیش استفاده میکنیم...حتی مهتاب هم نورش رو از اون داره...
اما نمی دونیم اون داره از جونش ذره ذره میگیره و به همه بدون دریغ نور و گرما میده...
من دوست دارم تو آسمون زندگیم خورشید باشم...تا حالا گذشتهای زیادی کردم اما مطمئنا بی دریغ نبوده چون انتظار جبران داشتم...اما باید سعی کنم...سعی کنم فقط و فقط برای خدا کار کنم...بی دریغ

[ بدون نام ] جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:20 ب.ظ http://8t.blogsky.com

سلام
مرسی به من سر زدی امیدوارم توی تمام امتحان های زندگیت موفق باشی ! برای هم دعا کنیم
راست وبلگم رو آپ کردم منتظرتم

بابک ( شبزده) جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام خانوم خورشید
یه خبر مهمی براتون دارم
من دیشب شما رو تو خواب دیدم با اینکه ندیدمت ولی تو خولب میگفتی که من خورشیدم برام یه سیب دادی و رفتی
من نوشته هاتو میخونم
حس میکنم خیلی بهت تزدیکم
غصه تنهایی رو نخور خدا هست من واقعا بهش ایمان دارم تو چی ؟؟

راست میگی؟
من تو خواب چه شکلیم؟
یه قلمبه نور؟ یا از بد روزگار موقع کسوف منو دیدی؟سیاه سیاه...
میدونی همه کس من خداست...با مرام ترین وجودی هست که میشناسم...
ولی برام دعا کن بهش نزدیک بشم.انقدر نزدیک که توش ذوب بشم...

شخص ثالث شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 05:31 ق.ظ http://shakhse-sales.blogsky.com

این نیز بگذرد...
همیشه سربلند باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد